ســــــــــــلام
کلیه دلنوشته های وبلاگ اثری ست از "س.جلالی"
کپی بردازی باذکر نام نگارنده یا منبع بلامانع است
ســــــــــــلام
کلیه دلنوشته های وبلاگ اثری ست از "س.جلالی"
کپی بردازی باذکر نام نگارنده یا منبع بلامانع است
تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت
جواب زیبای فروغ فرخ زاد به حمید مصدق
من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را ...
و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
و در ادامه.......
ای که مرا خوانده ای !
راه نشانم بده ...
گل یا زنبور؟
نوش یا نیش؟
به حس و حال خودتون بستگی داره....
اینکه چشمات بیشتر سمت کدوم میل پیدا میکنه
پدرم
تمام خستگی هایت را
هر چقدر بزرگند
بر روی شانه های من بگذار
هر چقدر کوچکند
مهم نیست که قفلها دست کیست ؟
مهم اینست که کلیدها دست خداست .
روزگاريست همه عرض بدن مي خواهند
همه از دوست فقط چشم و دهن مي خواهند
ديو هستند ولي مثل پري مي پوشند
گرگ هايي كه لباس پدري مي پوشند
آنچه ديدند به مقياس نظر مي سنجند
عشق ها را همه با دور كمر مي سنجند
خوب طبيعيست كه يكروزه به پايان برسد
عشق هايي كه سر پيچ خيابان برسد
برای ثابت قدم ماندن در زندگی، باید فقط با "دو نفر" تکلیف ات را روشن کنی
اگر آنان كه از درگاه من روي برتافتند
مي دانستند چقدر مشتاق آنان هستم
برخی لذت ها مثل بوی گل هستند که نمیشود با زبان وصف کرد...نیاز به تجربه دارند.
واسه بنده افتخاره، زیر سایتون بشینم
شما سروری و والا، من بنده کمترینم
متبرکه نگاتون، برام اسمتون شریفه
یادتون قوت قلبه، مثل عشق و خون شریفه
دستی از روی عنایت، بکشین رو سر بنده
بیش از آسمون هفتم، همت شما بلنده
شما برتر از ستاره، شما کهکشان نورین
شما پیدایش هستی، نبض بیدار عبورین
توی شوره زار تردید، مثل چشمه ی حیاتین
من و ما غرقه ی موجیم، شما کشتی نجاتین
پر و بالی از حضوره، می شه تا به کبریا زد
با شما تو محشر عشق، دست به دست اولیا زد
حتماً شنیده اید داستان بانوی دو عالم، حضرت زهرا(س) را که به محض حضور میهمان نابینا خود را پوشانده و حجاب کردند.
.
.
که نامحرم بوی ایشان را استشمام نکند.
حال دختر خانمها....
آخر چرا اینهمه تقاضا برای عطرهای جذب آقایان؟....آخر چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تقدیم به هر کس که رسالتی دارد
.
.
.
از هستی خویشتن رها باید شد
از دیو خودی خود جدا باید شد
آن کس که به شیطان درون سرگرم است
کی راهی راه انبیا خواهد شد
خداوند ؛ دیــروز به شما 86400 ثانیه زندگی بخشید.
با این سرمایه چه چیزی بدست آوردید ؟
روی قله ی کوه ایستاده بود.هرکسی شاخه گلی در دست داشت.
بعضی دو شاخه،تعدادی بیشتر، ولی هیچ دستی خالی از گل نبود.
همه شقایق...همه شقایق...
همه ازکوه بالا میرفتند و گلهایشان را تقدیمش میکردند.تقدیم به بانوی سبز پوش.
من هم رسیدم. تک گلم را تقدیم کردم.ولی با لبخندی آن را به من برگرداند.
کوه گلباران بود....گلباران.
همه شقایق ....همه شقایق....
.
.
.
.
.
.
و این خوابی بود که شب قبل از عملیاتشون دیدم.
و خدا تک پسرم رو به من برگردوند، در حالیکه همرزمانش شهید شدند.
کاش میشد که بتونیم کارهامون رو
Ctrl+Z
کنیم
یا حداقل میشد زمان رو
RC ---> STOP
کمی تامل
کمی مکث
کمی درنگ
هر چند امکانش رو نگذاشتی که برگردیم
ولی
ممنون که گفتی....
صدبار اگر توبه شکستی
باز آ
باز آ
باز آ
باز آ
باز آ
آیا شا این کارها رو انحام میدید؟ آن هم به عمد؟
آیا شما فیلمی که از کلوپ امانت گرفتین رو خط و خش میندازین؟!؟
آیا شما کتابی که از کتابخونه امانت گرفتین رو پاره می کنین؟!؟
ایا ظرف همسایتون که توش آش براتون آورده بود رو به جا اینکه بهش برگردونین میزنین میشکنین ،امانت مردمو؟!؟
آیا شما لباسی که از دوستتون برا تولد دختر عمه تون امانت گرفتین رو پاره می کنین؟!؟
ایا مادربزرگتون آلبومشو امانت داده تماشا کنین،عکسای توشو در میارین پاره میکنین؟!؟
آیا شما دستبندی که از خواهرتون برا عروسی دوستتون تون امانت گرفتین رو گم می کنین؟!؟
آیا شما بند کیفی که از مادرتون امانت گرفتین رو پاره می کنین؟!؟
پس چرا در امانت الهی خیانت میکنین؟
کدوم میتونه براتون گرانبهاتر و ارزشمندتر باشه؟
صاحب کلوپ؟
مسئول کتابخونه؟
همسایتون؟
دوستتون؟
مادربزرگتون؟
خواهرتون؟
مادرتون ؟
یا خدای همه اینها؟
که اگر نمیخواست هیچی نبود؟
پس چرا در امانت الهی خیانت میکنین؟
.
.
.
و پرده عفت میدرید؟؟؟
مسیحی را شفا دادی
به او چشم بینا دادی
مگر کمتر ز ایشانم .... رضا جانم رضا جانم
شدی تو ضامن آهو
ترحم کرده ای بر او
مگر کمتر ز حیوانم....رضا جانم رضا جانم
ابتدا
10 روز قبل:
- قدم نو رسیده مبارک.ان شا... دامادش کنی
- ایشا.. ده حمام و دامادیش تو یه روزه.از الان بگم کل فامیل دعوتن.همه قول دادن بیان.حتماًشمام بیاین
-ای وای!منظورم این دامادی نبودکه...چشم ..حتماً ..حتماً. کوچیک تا بزرگو میارم. کجا هست ؟جا داری؟کمک داری؟
- خونه مادر شوهرم .جشن مفصل.یه دونه پسرش بعد 12 سال چشم انتظاری و نذر و درمان بچه دارشده دیگه...
ابتدا
- پسرم،قران حافظت باشه .بیا بذار تو جیبت.
- ولی اینکه ورق ورق شده . اصلا صورت خوشی نداره . درست نیست. اون قرآن بزرگ رو بیار که ببرم.
- نــه! همین جیبی رو ببر که همیشه هم نگهدارت باشه و همه جا هم بتونی بخونی.