ابتدا
10 روز قبل:
- قدم نو رسیده مبارک.ان شا... دامادش کنی
- ایشا.. ده حمام و دامادیش تو یه روزه.از الان بگم کل فامیل دعوتن.همه قول دادن بیان.حتماًشمام بیاین
-ای وای!منظورم این دامادی نبودکه...چشم ..حتماً ..حتماً. کوچیک تا بزرگو میارم. کجا هست ؟جا داری؟کمک داری؟
- خونه مادر شوهرم .جشن مفصل.یه دونه پسرش بعد 12 سال چشم انتظاری و نذر و درمان بچه دارشده دیگه...
انتها
10 روز بعد:
در هیاهوی جشن
.
.
.
.
.
وضعیت قرمز
.
.
.
.
.
اصابت موشک درست وسط مکان جشن