شدی تو ضامن آهو
ترحم کرده ای بر او
مگر کمتر ز حیوانم....رضا جانم رضا جانم
شدی تو ضامن آهو
ترحم کرده ای بر او
مگر کمتر ز حیوانم....رضا جانم رضا جانم
ابتدا
10 روز قبل:
- قدم نو رسیده مبارک.ان شا... دامادش کنی
- ایشا.. ده حمام و دامادیش تو یه روزه.از الان بگم کل فامیل دعوتن.همه قول دادن بیان.حتماًشمام بیاین
-ای وای!منظورم این دامادی نبودکه...چشم ..حتماً ..حتماً. کوچیک تا بزرگو میارم. کجا هست ؟جا داری؟کمک داری؟
- خونه مادر شوهرم .جشن مفصل.یه دونه پسرش بعد 12 سال چشم انتظاری و نذر و درمان بچه دارشده دیگه...
ابتدا
- پسرم،قران حافظت باشه .بیا بذار تو جیبت.
- ولی اینکه ورق ورق شده . اصلا صورت خوشی نداره . درست نیست. اون قرآن بزرگ رو بیار که ببرم.
- نــه! همین جیبی رو ببر که همیشه هم نگهدارت باشه و همه جا هم بتونی بخونی.
تعداد صفحات : 3